نظریه های روان درمانی
تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد

 آیا یک فرد به یک خطر جسمانی با اضطراب واکنش نشان می دهد یا نه؟ بستگی به این دارد که آیا یک موقعیت به عنوان یک موقعیت خطرناک تلقی می شود یا خیر؟ ادراک یک فرآیند شناختی است که به وسیله آن ما محرکهایی را که به اندامهای حسی ما اثر می گذارند، معنی کرده و تفسیر می کنیم.این فرآیند را ارزیابی شناختی می نامند.

مطالعات انجام شده با(STAI) نشان داده است، آیا فردی که اضطراب خصیصه ای بالایی دارد، به یک رویداد با اضطراب موقعیتی پاسخ خواهد داد یا نه؟ به ارزیابی شناختی فرد از آن رویداد بستگی دارد.


ادامه مطلب ...

ظهور پاسخ با لبخند , آغاز روابط اجتماعي انسان است و مبناي کليه روابط اجتماعي بعدي را تشکيل ميدهد.
5-3 مرحله شي ليبيدويي به معناي دقيق کلمه
ويژگي عمده اين مرحله که از 6 ماهگي به بعد ايجاد مي شود, پيدايش سازمانگر رواني مهم , ترس از غريبه يا به تعبير اشپيتز , دلهره هشتمين ماه است که طفل در هنگام مواجه با يک چهره غريبه و بيگانه از خود علائمي از دلهره , اضطراب و ترس را نشان مي دهد . اين رفتارها حکايت از آن دارد که طفل, مادر را به عنوان يک موضوع ليبيدويي کامل بازشناسي کرده است و چون تصوير آن فرد غريبه با تصوير طفل از مادرهمخواني نداشته لذا دلهره و ترس طفل را فرا مي گيرد.مادر يک موضوع ليبيدويي به معناي دقيق کلمه است و نه تنها در بخش ديداري بلکه در بخش عاطفي نيز مطرح مي باشد.
تحولات کودک در اين مرحله به شرح ذيل مي باشد:
درزمينه بدني , ميليني شدن رشته هاي عصبي باعث مي شوند که دستگاه حسي بتواند بر ادرکات محدود و کانوني شده تسلط يابد.
در دستگاه رواني , تعداد بيش از حداثرات يا ردهاي حفظي موجبات انجام عمليات ذهني کاملتر و پيچيده تر را فراهم مي آورد.
در سازمان يافتگي رواني , امکان بيرون ريزي تنش هاي عاطفي بصورت هدايت شده و عمدي ميسر مي گردد.
کودک که در بخش هاي مختلف شناختي , ادراکي , حرکتي , هيجاني و .... به پيشرفت هاي قابل ملاحضه اي نظير تميز بين چيزهاي بي جان , بروز هيجاناتي مانند حسادت , خشم , شادي و ظريفيت ايجاد فکر جديد, دست مي يابد.

ظهور برخي از مکانيسم هاي دفاعي : از جمله مکانيسم هاي دفاعي در اين مرحله , همسانسازي و تقليد است.
فرايند ظهور اين مکانيسم ها بدين صورت است که در اواخر سال اول , بتدريج مادر با قدغن کردن هاي خود و يا حرکت سر به علامت نفي و گفتن نه , حدود استقلال کودک را مشخص مي کند. آنچه براي کودک رخ مي دهد تعارضي است بين دلبستگي به مادر خويش و ترس از ناخوشايند جلوه کردن براي مادر , لذا از مکانيسم دفاعي همسانسازي استفاده مي کند. اين مکانيسم دفاعي را آنا فرويد, همسانسازي با پرخاشگري مي نامد حال آنکه اشپيتز آن را همسانسازي با ناکام کننده مي نامد.
دومين تغيير عمده ديگر در اين مرحله , دستيابي کودک به سازمانگر رواني تسلط برنه است که سر آغاز ارتباطات کلامي است و شروع يک دوره لجبازي را نيز به همراه دارد .

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
پيوندها